همیشگی من
پارت ششم
از زبان سنا=رفتم دنبال مامان بابا کلی تو سئول گشتیم رفتیم جاهای دیدنی،رستوران،شهر بازی و کلی جاهای دیگه خیلی خوش گذشت انگار بعد دوسال نفسی کشیدم انگار یه سنگ 100کیلویی از روی قلبم ورداشتن خیلی حالم خوبه...بالاخره ساعت 12شب رسیدیم خونه که دیدم یه نفر صدام زد برگشتم دیدم اون جو یون بود نگاش کردم
جو یون:سلام
سنا:سسسلام
جو یون:سلام ببخشید مزاحم شدم
ب.س:نه این چه حرفیه ما میریم که شما راحت صحبت کنین
جو یون:ممنون
مامان بابا رفتن داخل
سنا:چی میخوای تو چرا دست از سرم بر نمیداری؟
جو یون:چون دوست دارم
سنا:هه دوست دارم این چرت و پرت هارو به منی نگو که ترو تو بغل یکی دیگه دیدم اوکی
جو یون:سنا من اشتباه کردم خیلی دلم میخواد جبران کنم ولی نمیدونم چیکار کنم
سنا:به درک که نمیدونی چیکار کنی
جو یون:به خدا من تغییر کردم
سنا:تو ذاتت همینه یون تو تغییر نمیکنی فقط فکر میکنی تغییر میکنی ولی اون ذات کثیفت هنوز تو وجودته
جو یون:چقدر دلم برای اینکه با اسم کوچیک صدام کنی تنگ شده بود
سنا:هوووووو(نفس عمیق) جو یون تو خودت خوب میدونی تغییر نکردی و فقط هوست داره دیوونت میکنه
جو یون:آره همینطوره من هرجور شده ترو مال خودم میکنم سنا حتی شده به قیمت جونت و جونم
سنا:گمشو بابا
رفتم داخل باز دلم شور زد خدا لعنتم کنه که با همچین آدم کثیفی بودم اشغال نجی رفتم داخل خونه مامان بابا خوابیدن بودن رفتم تو اتاقم و خوابیدم.........
از زبان سنا=رفتم دنبال مامان بابا کلی تو سئول گشتیم رفتیم جاهای دیدنی،رستوران،شهر بازی و کلی جاهای دیگه خیلی خوش گذشت انگار بعد دوسال نفسی کشیدم انگار یه سنگ 100کیلویی از روی قلبم ورداشتن خیلی حالم خوبه...بالاخره ساعت 12شب رسیدیم خونه که دیدم یه نفر صدام زد برگشتم دیدم اون جو یون بود نگاش کردم
جو یون:سلام
سنا:سسسلام
جو یون:سلام ببخشید مزاحم شدم
ب.س:نه این چه حرفیه ما میریم که شما راحت صحبت کنین
جو یون:ممنون
مامان بابا رفتن داخل
سنا:چی میخوای تو چرا دست از سرم بر نمیداری؟
جو یون:چون دوست دارم
سنا:هه دوست دارم این چرت و پرت هارو به منی نگو که ترو تو بغل یکی دیگه دیدم اوکی
جو یون:سنا من اشتباه کردم خیلی دلم میخواد جبران کنم ولی نمیدونم چیکار کنم
سنا:به درک که نمیدونی چیکار کنی
جو یون:به خدا من تغییر کردم
سنا:تو ذاتت همینه یون تو تغییر نمیکنی فقط فکر میکنی تغییر میکنی ولی اون ذات کثیفت هنوز تو وجودته
جو یون:چقدر دلم برای اینکه با اسم کوچیک صدام کنی تنگ شده بود
سنا:هوووووو(نفس عمیق) جو یون تو خودت خوب میدونی تغییر نکردی و فقط هوست داره دیوونت میکنه
جو یون:آره همینطوره من هرجور شده ترو مال خودم میکنم سنا حتی شده به قیمت جونت و جونم
سنا:گمشو بابا
رفتم داخل باز دلم شور زد خدا لعنتم کنه که با همچین آدم کثیفی بودم اشغال نجی رفتم داخل خونه مامان بابا خوابیدن بودن رفتم تو اتاقم و خوابیدم.........
- ۱۶۶
- ۰۱ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط